مرداد ۱۶، ۱۳۸۹

اجتماع بیمار


هر کس بخواهد در ایران خانهٔ مردم را آباد کند، خانهٔ خود را خراب می‌کند و هر کس بخواهد خانهٔ خود را آباد کند باید خانهٔ مردم را خراب کند.

زنده یاد دکتر حسابی‌



 

 از همان بچگی‌ یاد میگیریم که خودمان و منافع خودمان را به بقیه که همان غریبه‌ها باشند ترجیح دهیم. به ما چه که سر بقیه چه میاید. به ما چه که خودمان را قاطی‌ کنیم. آسایش، آسایش خودمان است و جان بقیه هم اگر فدای آسایش ما شود که چه بهتر. اگر جایی ستم شد، اگر کسی‌ آزار دید، اگر حقی‌ خورده شد، اگر حقی‌ گرفته شد، بهترین عمل آن است که رویمان را بگردانیم، راه مان را کج کنیم یا به قول خودمان، خودمان را بزنیم به آن راه. خوب اجتماع بیماری داریم. جامعه مریض هم به چنین مصیبت هایی گرفتار است. قرنهاست که بیماریم. دچار مذهب زدگی  و نادانی و حسادت و دروغ و خودخواهی و خرافات و باورهای پلید غیر انسانی‌ شده‌ایم. تازه به همهٔ اینها تعصب هم داریم. مبادا کسی‌ که منافعش با ما یکی‌ نیست کامیاب و کامران باشد و ما بتوانیم آن را به هم زنیم و نزنیم. ضعیف کشی هم چه لذتی دارد. اگر زورمان نرسید اما بنده و وابسته او شویم که زورش بیشتر است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر