فروردین ۰۸، ۱۳۹۰


  
این فکر که دولت یک کشور به کسی پاسخگو باشد که قدرت برتر یا وجود برتر به حساب بیاید و او هم به وجودی به نام خدا متصل باشد، برای من کاملا منفور است. ولی دلیل این موضوع فقط این است که من به خدا یا پیامبران اعتقادی ندارم. من بی ایمانم، کافرم، که البته ممکن است برایم خطرناک باشد، ولی مذهب را بی پایه می دانم. با اینهمه، هیچ مشکلی ندارم که آدمها مومن باشند و هر کاری می خواهند بکنند و هر چه را می خواهند بپرستند، ولی نباید از ایمانشان به چیزی که خدا می خوانند برای مسلط شدن بر دیگران استفاده کنند.

آدمها مختارند چیزی را که به آن اعتقاد دارند مثلا الواحی را که موسی از کوه آورد، مقدس بدانند و در حکم قانون تلقی کنند. ولی من اساسا با اندیشه هر نوع حکومت دینی مخالفم. دموکراسی ما بی عیب نیست، ولی معایبش به اندازه هیچیک از حکومتهای دینی نیست. فکر یک حکومت دینی برای من کاملا منفور است. ایران دارای یک حکومت دینی است، اسرائیل هم همین طور و چند کشور دیگر. و من هیچکدامشان را قبول ندارم. شاید نه به یک اندازه، ولی هیچکدام را قبول ندارم. فقط به این دلیل که آدمها برای من مهم اند. فقط به این دلیل که مهمترین چیزی که در زندگی برایم قابل تصور است این است که مقام و مرجعی در کار نباشد که آزادیهای ما را تعیین کند. پس اگر از ایران صحبت می کنم و از کشوری که در آن، آزادیهای فردی پیر و جوان را یک اکثریت یا هر چیز دیگری تعیین کند، این برای من از اساس منفور است. من در یکی از ترانه هایم، از پوتین هایی می گویم که به در لگد می زنند. از این فکر که: تق! در از جا کنده می شود و آدم تبدیل به "یوزف ک." کافکا می شود و محاکمه می شود، پشتم می لرزد. از این که آدم نتواند به قانون پناه ببرد، از اینکه هیچ کاری از آدم ساخته نباشد، چون قدرت دست "آنها"ست. می توانند آدم را زندانی کنند، بهش تجاوز کنند، هر کاری بخواهند با آدم بکنند و آدم هیچ کاری ازش ساخته نباشد. این مرا وحشتزده می کند. و انگیزه کارهایی که می کنم این است که خودم را در کنار آدمهایی بگذارم که از این جور رفتارها زجر می کشند. برای من فرقی نمی کند که در گوانتانامو باشد یا تهران. هر جای دنیا که اتفاق بیفتد...   مطئنم که در جامعه هنری ایران هم صدها یا هزاران نفر هستند که می توانند به ما کمک کنند انسانتر باشیم و عشق و محبت بیشتری را در زندگی مان تجربه کنیم. کار آنها سخت تر است، چون حکومتی دارند که نمی خواهد بگذارد این کار را بکنند. من هیچوقت در ایران نبوده ام، ولی به حرفهای احمدی نژاد گوش می کنم و ساختار سلسله مراتب دینی را می بینم. به نظر من هنرمندان ایرانی درگیر جنگی شدید و سخت اند تا روشنایی را به زندگی ما بیاورند، و صاحبان قدرت جلویشان را می گیرند.
 راجر واترز



اسفند ۱۰، ۱۳۸۹

سه شنبه



خواب نمانیم. آنهایی که برای من و تو همه چیز را داده‌اند، به خروش سه شنبه من و تو باور دارند.