فهمیدن و درک رفتار آدمها گاهی شدنی نیست مگر با کنکاش در شکل گیری و رشد جسمی و روانی آدمها. اصلا دانش روانپزشکی هم برای همین است. برای همین است که آدم از شگفت زدگی پس از دیدن کنشها و واکنشهای عجیب و قریب دیگران بیرون آید و بتواند آنها را به نوعی توجیه کند. حال اینکه خود آدمها هم از آن دم که به دنیا میآیند شروع میکنند به یادگیری و فهم رفتار اطرافیان و کمی بعد به ریشه یابی و علت جویی آن رفتارها مشغول میشوند. رفتار آدمی همچون سعید مرتضوی دادستان سرسپرده و اهریمنی معروف و مانندهای او که این روزها جولان قدرت میدهند را نمیشود به لحاظ اخلاقی توجیه کرد اما از جنبهٔ ساختاری و علمی چرا. اگر به پرونده رفتاری و شخصیتی مرتضوی نیم نگاهی هم انداخته شود آنچه ذهن سالم از آن برداشت میکند چیزی نیست جز روانی آفت زده که ریشه در نفرتها و حقارتها و عقدهها و کاستیهای ارزشی و انسانی او دارد. کسی نمیتواند چون او باشد مگر آنکه تحقیر شده باشد، دردوران کودکی و نوجوانی مورد آزار و سؤ استفاده بوده باشد، روانش پریشان باشد، از ناراحتی های جنسی رنج ببرد، دچار خود کم بینی باشد و از آزار و شکنجه و مرگ آدمهای بی دفاع ارضا گردد. نه اینکه او خود قربانی روان بیمار گونهاش باشد اما جایگاه یک بیمار خطرناک صندلی دادستانی نیست و آنکه این بیماران را قدرت و مقام میدهد ، دانسته میدهد !
شهریور ۱۲، ۱۳۸۸
میکربها ویروسها
سعید مرتضوی دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران کارنامه خود را در اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری، درخشان توصیف کرده است!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر