آذر ۰۸، ۱۳۹۳
ره نامه
آذر ۰۵، ۱۳۹۳
سهیل عربی وبلاگنویس ایرانی به اعدام محکوم شد
آبان ۰۶، ۱۳۹۳
مهر ۱۰، ۱۳۹۳
این نفهمی از انسان بودن است
مرداد ۲۹، ۱۳۹۳
تیر ۰۵، ۱۳۹۳
من ومُلا
خرداد ۲۲، ۱۳۹۳
خرداد ۰۴، ۱۳۹۳
ليلا حاتمى و تفى بر چهره آزادگى هنر ايران
اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۳
دلواپسان ولايت
فروردین ۱۴، ۱۳۹۳
هر ايرانى بايد ٦دلار جريمه بپردازد
ارزش آسمانخراش شماره ۶۵۰ در خیابان پنجم محله منهتن در نیویورک آمریکا ۵۰۰ میلیون دلار برآورد شده است. ۴۰ درصد از آسمانخراش ۳۶ طبقه منهتن در مرکز نیویورک متعلق به شرکتهای "آسا"، وابسته به بانک ملی ایران و ۶۰ درصد دیگر متعلق به "بنیاد علوی" وابسته به بنیاد مستضعفان است. بنیاد علوی پیش از انقلاب ۵۷ "بنیاد پهلوی" نام داشت.
بنابراين هر ايرانى بايد در اين ماجرا حدود ٦دلار هزينه كثافت كارى حكومتش را بدهد. البته اين منهاى هزينه ايست كه قبل از اين خرج خود تروريستها و سگهاى حكومتى گشته است
بهمن ۱۹، ۱۳۹۲
به گور ببر
دی ۲۶، ۱۳۹۲
دی ۱۹، ۱۳۹۲
به ياد سعيدى سيرجانى
خـبـر دارى اى شيخ دانا که من
خدا ناشناسم خدا ناشنـاس
نه سربسته گويم دراين ره سخن
نه ازچوبِ تکفير دارم هراس
زدم چون قـدم ازعـدم در وجود
خدايـت بـرم اعتبارى نداشت
خـداى تو ننگيـن و آلوده بــود
پرستيدنـش افـتخارى نداشـت
خـدائى بديـنـسان اســيـرنـيـا ز
که برطاعت چون توئى بسته چشم
خـدائى که بـهـر دو رکعت نماز
گرآيد به رحم وگرآيد به خشـم
خـدائى که جـز در زبان عـرب
بـه ديگـر زبـانى نـفـهـمـد کلام
خـدائى که نـاگـه شود درغضب
بسوزد به کين خرمن خاص وعام
خـدائى چنان خودسر و بـلهـوس
که قهرش كـنـد بـيگناهان تباه
بـه پـاداش خـشنودى يک مگـس
ز دوزخ رهاند تنـى پرگناه
خــدائى کـه بـا شـهـپـر جـبرئيل
کند شهـرى آباد را زير و رو
خــدائى کـه درکـام دريـاى نـيـل
برد لشکر بى کرانى فرو
خــدائى کـه بى مزد مـدح و ثـنـا
نگردد به کار کسـى چاره ساز
خدا نيسـت بـيـچاره، ورنه چـرا
به مدح و ثناى تو دارد نيـاز
خداى توگه رام و گه سرکش است
چو ديوى که اش بايد افسون کـنند
دل او به دلال بازى خوش است
و گرنه شفاعتگران چون کننــد
خـداى تـوبا وصـف غلمان و حـور
دل بـنـده گـان را به دسـت آورد
به مکر و فريب و به تهديد و زور
به زير نگين هر چه هـسـت آورد
خـداى تو مانند خان مغول
به تهديد چون برکشد تيغ حکم
ز تهديـد آن کـارفـرماى کـل
بمانند کرٌوبيان صم و بکم
چو درياى قهرش درآيد به موج
ندانـد گـنه کاره از بـى گناه
به دوزخ درون افـکند فوج فوج
مسلمان و کافر ، سپيد وسياه
خـداى تــو انــدرحـصـار ريــا
نهان گشته کز کس نبيند گزند
کسى دم زند گر به چون و چرا
به تکفير گـردد چـماقش بـلند
خــداى تـو با خـيـل کـرٌ و بيان
به عرش اندرون بزمکى ساخته
چوشاهى که ازکار خلق جهان
بـه کـار حـرمخانـه پـرداخـته
نهان گشته در خلوتى تو به تو
به درگاه او جز ترا راه نيست
توئـى مـحرم او که ازکار او
کسى در جهان جز توآگاه نيست
تو زاهد بدينسان خـدائى بـناز
که مخلوق طبع کج انديش تست
اسير نياز است و پابـست آ ز
خدائى چنين لايق ريش تســت
نه پنهان نه سربسته گويم سخن
خدا نيست اين جانور، اژدهاست
مرنج از من اى شيخ دانا که من
خدا ناشناسم اگر اين خداست
سعيدى سيرجانى