مجید محمدی
تحلیلگر سیاسی
علی خامنهای و تمامیت خواهان همراه او در دوران بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دقت مراقب بودهاند که مبادا با رشد گروههای دمکراسیخواه، ارتباط نهادهای مدنی و دانشگاهها و رسانهها با خارج از کشور و نفوذ گفتمانهای غربی (مثل حقوق بشر، شفافیت و پاسخگویی حکومت، رسانهها و بازار آزاد) و برخی اصلاحات (مثل پروسترویکا و گلاسنوست گورباچف) تجربه آن کشور در ایران تکرار شود
اما آنها در ۲۸ سال گذشته از علل واقعی و اصلی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی غفلت کردهاند. اتحاد جماهیر شوروی نه به دلیل برنامهریزی غربیها یا غربزده بودن فعالان سیاسی و حقوق بشر و روزنامه نگاران و دانشجویان یا برخی اصلاحات از بیرون هدایت شده، بلکه به علل زیر فروپاشید
۱) فقر و فساد و ناکارآمدی و فلاکت عمومی (ناشی از سیاستهای نادرست) که جمعیت (بالاخص در جمهوریهای حاشیهای) را از لحاظ اقتصادی همیشه در شرایط دشوار و ناراضی نگاه میداشت؛ مردم این کشور برای تهیه مایحتاج ابتدایی خویش مشکل داشتند؛ درآمد سرانه در اتحاد جماهیر شوروی در طی سالهای نیمه اول دهه هشتاد در حدود شش هزار دلار بود در حالی که این رقم در ایالات متحده از حدود ۱۹ هزار دلار در آغاز دهه شروع شد و به حدود ۲۱ هزار دلار در نیمه دهه رسید
۲) رهبران سیاسی باورمند به "نظام" پیر و ایدئولوژی زدایی شده بودند و نسلی تازه قدرت گرفته بود که هیچ نسبتی با مبانی انقلابی "نظام" نداشت؛ نسل تازه در حباب فساد و امتیازات ویژه و اتکا بر ماشین سرکوب و ارعاب زندگی میکرد نه در دنیای آرمانگرایانه مارکس و لنین؛ رهبران حزبی به اسم عدالت و کارگر منابع قدرت و ثروت و منزلت را در کاست حکومتی متمرکز کرده و به کسب و کار تبلیغات و جهان گشایی مشغول بودند
۳) رقابت تسلیحاتی با کشورهای غربی که همه از رشد اقتصادی بالایی برخوردار بودند و میتوانستند بدون ایجاد نارضایی عمومی هزینههای جنگ سرد را تحمل کنند. در دنیای امروز کشوری که تولیدات صنعتی و کشاورزی ندارد نمیتواند رقابتهای دراز مدت نظامی را در رقابت با دنیای صنعتی توسعه یافته تاب بیاورد؛ در گذار از کارتر به ریگان در سال ۱۹۸۰ دوران خشنودسازی و کنار آمدن با "امپراطوری شر" نیز به پایان رسید و رقابتها تشدید شد
۴) پرداخت هزینههای سنگین مداخلات خارجی از جمله در افغانستان در کنار پایین آمدن درآمدهای شوروی از نفت و گاز در دهه هشتاد (قیمت نفت با بشکه ای کمتر از ۲۰ دلار) که کمر دولت را شکست. بنا به برخی تخمینها در دوران ۹ ساله اشغال افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه کرد. اصلاحات گورباچف تلاشی برای بیرون آمدن از این مخصمه بود و نه نزدیکی به غرب که در نهایت روند فروپاشی را تسریع کرد
وضعیت امروز ایران بسیار شبیه به اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه هشتاد است
۱) بیش از یک سوم جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق، یک چهارم در "بدمسکنی" یا "حاشیه نشینی"، چهل میلیون نفر نان خور (بخور و نمیر) دولت، نیمی از جمعیت بدون مشارکت اقتصادی، و شمار زیادی از کودک و نوجوان بازمانده از تحصیل در خیابانها رها هستند. هزاران کودک روزانه به زباله گردی مشغولند و ۱۵۰ هزار معتاد در کوچهها و خیابانها میخوابند. درآمد سرانه ایرانیان در سال ۱۳۹۵ حدود پنج هزار دلار بوده و روندها حاکی از کاهش آن در سالهای آینده است
۲) نسل انقلابی سال ۵۷ امروز حدود شصت سال به بالا سن دارد. نیروهای جوانی که در قشر حاکم حضور دارند همه از اعضای خانواده و نزدیکان نسل قبلی هستند. این نیروها صرفا از منابع تاراج شده برخوردارند و انگیزه و انرژی چندانی برای جنگیدن بر سر اسلامگرایی ندارند. رعایت سبک زندگی مورد نظر حکومت برای آنها تنها لباس فرم و درست کردن نمای بیرونی است و نه رعایت محدودیتها از سر باور. فرزندان عارف (ژن خوب)، قالیباف، حداد عادل و هاشمی رفسنجانی را که همه مقامی در نهادهای دولتی و خصولتی دارند با پدرانشان مقایسه کنید. بسیاری از فرزندان نیروهای دادستانی و وزارت اطلاعات هم اگر به کانادا و استرالیا و بریتانیا مهاجرت نکرده باشند، وقت خود را در دبی و ارمنستان و آنتالیا در کلوپهای شبانه میگذرانند
۳) برنامه هستهای جمهوری اسلامی صدها میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیر مستقیم (فرصتهای از دست رفته) برای کشور به بار آورد. برنامه موشکی نیز برنامهای پر هزینه بوده و خواهد بود. تحریمهای هستهای و موشکی نه تنها هزینه کسب دانش و تجهیزات این برنامهها را چند برابر کرده بلکه کشور را از درآمد و سرمایه گذاری محروم میکند. در حوزه سلاحهای متعارف نیز سیل سلاحهای چینی و روسی و کرهای (شمالی) به کشور در حال سرازیر شدن است. دیدارهای پوتین از تهران و خامنهای نه به دلیل چهره مسیحایی خامنهای (آنچه از قول پوتین در مورد خامنهای نقل شد) بلکه برای فروش سلاحهای روسی به تهران است. در باب رقم خریدهای نظامی مردم ایران کاملا در بی اطلاعی به سر میبرند
با روی کار آمدن ترامپ دوران سیاست خشنودسازی اوباما در برابر جمهوری اسلامی نیز به پایان رسید و همین موضوع بر میزان بودجه نظامی جمهوری اسلامی افزود. بودجه پیشنهادی کل کشور برای سال ١۳۹۷ با احتساب قیمتهای جاری فقط ۷.۳ در صد رشد نشان میدهد، اما بودجه پیشنهادی دفاعی کشور حدود ۳۳ درصد و بودجه سپاه پاسداران در حدود ۴۲ درصد افزایش یافته است. بودجه سپاه پاسداران با افزایش ۲.١١هزار میلیارد تومانی (حدود سه میلیارد دلار) از رقم حدود ۵.١۵ هزار میلیارد تومان در سال ١۳۹۶ به حدود ۷.۲۶ هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه سال ١۳۹۷ افزایش یافته است
این افزایشها به یک سال محدود نمیشود. در بودجه سال ۱۳۹۴ جمهوری اسلامی در عین ثابت ماندن بودجه ستاد مشترک ارتش از سال ۹۳ به سال ۹۴ و اصولا انقباضی بودن بودجه، بودجه ستاد مشترک سپاه از ۱۱.۵ هزار میلیارد به ۱۷.۵ هزار میلیارد افزایش یافت. (حدود ۳۰ درصد) همچنین بودجه نظامی کشور از ۲۱ هزار میلیارد تومان به ۲۸ هزار میلیارد تومان افزایش
۴) مقامات جمهوری اسلامی سرمست از موشکهایی که خریدهاند یا ساختهاند یا عکسهایی که قاسم سلیمانی در عراق و سوریه میگیرد، مداخلات خارجی نظامی با سالانه حدود ۶ تا ۱۰ میلیارد دلار را بر بودجه کشور تحمیل میکنند در حالی که درآمدهای نفتی از اوایل دهه نود حتی بدون تحریمها به حدود یک سوم کاهش یافته است. خزانه کشور توسط هزینههای جاری و فساد مقامات دولتی و حکومتی مکیده شده و جایی برای ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی باقی نمیگذارد. جمهوری اسلامی علی رغم همه این افزایشها، نمیتواند در خرید سلاح با عربستان سعودی و امارات رقابت کند. به دلیل همین رقابتهای ناکام است که هزینههای عمرانی دولت در سالهای دهه نود به حدود دو درصد کل بودجه رسید (آنچه تخصیص مییابد و نه آنچه روی کاغذ است)
بودجه عمرانی روی کاغذ برای سال ۹۷ حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده (اول ۷۸ هزار میلیارد تومان بود که ۱۸ هزار آن حذف شد) که در مقایسه با رقم ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومانی بودجه میشود حدود ۵ درصد. هرجا هم که دولت کم بیاورد از این بودجه بر میدارد. اختصاص ۲۰ میلیارد تومان برای ۲۹۳ طرح عمرانی در بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۹۷ به معنای عدم چنین طرحهایی در بودجه است. حداقل اعضای شورای شهر تهران از این صراحت برخوردارند که بگویند "مردم نباید از ما انتظار پروژههایی در گذشته از جمله تونل و بزرگراه را داشته باشند چراکه برای احداث چنین پروژههایی پولی نداریم." (حق شناس، تسنیم ۲۱ آذر ۱۳۹۶)
بودجه عمومی کشور بدون توجه به توسعه کشور در طی دو دهه حدود ۴۰ برابر شده است (از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۷، تسنیم ۲۵ آذر ۱۳۹۶). سه دیوانسالاری اداری، نظامی و دینی منابع کشور را میمکند بدون این که متناسب با آن خدماتی ارائه دهند. دیوانسالاری اداری منابع را در چارچوب فساد و اتلاف منابع هدر میدهد. دیوانسالاری دینی منابع را هزینه تبلیغات مذهبی و قدرتمندسازی نهادهای دینی با ساختن مسجد و مدرسه علمیه و تربیت روحانی میکند. همچنن روحانیون به یکی از ثروتمندترین و برخوردارترین اقشار جامعه تبدیل شدهاند. دیوانسالاری نظامی هم در پی گسترش حوزه نفوذ و جاه طلبی و گسترش طلبی است
دولت و حکومت در ایران در حیطه ارائه خدمات کاری را که انجام نمیدهد به قیمت بسیار بالا میفروشد. بسیاری از مقامات به هزینه گسترش طلبی برای کشور وقوف دارند: "از نظر سیاسی و نظامی در بهترین شرایط منطقه قرار داریم، اما از نظر اقتصادی مشکلات حادی داریم." (عضو مجلس از مشکین شهر، خبر آنلاین ۲۶ آذر ۱۳۹۶) اما این راهی است که یک ایدئولوژی گسترش طلبانه در برابر آنها گذاشته است
علیرغم این افزایشهای آسمان خراشی، دولت آن چنان مستاصل است که در قالب بودجه پیشنهادی ۹۷ میزان عوارض خروج از کشور را سه تا شش برابر کرده، میخواهد یارانه ۳۰ میلیون نفر را قطع کند، از بودجه توسعه و تجهیز مدارس ۱۹ درصد کاسته شده و قیمت بنزین را نیز میخواهد ۵۰ درصد افزایش دهد. بنا به پیشنهاد کمیسیون بودجه مجلس قرار است قیمت خرید خدمت سربازی برای افراد دارای مدارک تحصیلی زیر دیپلم، دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس دو برابر و قیمت خرید خدمت سربازی افراد دارای مدارک فوق لیسانس تا دکترای تخصصی رشتههای علوم پزشکی و بالاتر سه برابر شود
ایران به شدت از فقدان سرمایه گذاری و کسب کار رنج میبرد و از سوی دیگر سرمایهها خرج کشورگشاییها و فسادها و اتلافها میشود. اینها در کنار هم نسخه فروپاشی است
چرا انگاره فروپاشی شوروی؟
فروپاشی میتواند در چارچوب تجزیه (اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی)، جنگ داخلی همه جانبه (سوریه)، ناکارکرد شدن دولت مرکزی (سومالی)، و قدرت گرفتن باندهای مافیایی (گواتمالا و کنگو) تعین پیدا کند. اتکا بر نفت و گاز به عنوان منابع اصلی کسب درآمد دولت، تلاش برای اجرای ایدئولوژی تمامیت خواهانه و مبتنی کردن سیاستها بر این ایدئولوژی، دغدغه احیای امپراطوری و تلاش برای مدیریت جهانی، دشمنی با غرب و چند قومی بودن کشور وضعیت ایران را بسیار شبیه به اتحاد جماهیر شوروی میکند
اگر سفری چند روزه در سیستان و بلوچستان یا خوزستان داشته باشید فاصله آنها را با مرکز و میزان وفاداری آنها به مرکز را به خوبی احساس میکنید
مقاومت در برابر اصلاح
در ایرانِ تحت حکومت خامنهای قدم موثری به سوی اصلاح ایرادهای فوق برداشته نشده است و اگر گروهی خواستهاند چنین کنند با سرکوب شدید مواجه شدهاند. رهبر جمهوری اسلامی با جراحی خشن و خون آلود یک دههای (از ۷۸ تا ۸۸) در کار منصرف کردن اصلاح طلبان از اصلاح بود که در نهایت موفق شد
اما هشت سال بعد معترضان در ۱۰۰ شهر کشور به خیابان آمدند. بدین ترتیب اصلاح امور غیر ممکن به نظر میآید، اما اصلاح هم برای پیش گیری از فروپاشی اجتماعی و اقتصادی و هم برای بقای رژیم ضروری است. نتیجه این دو، سیر قهقرایی جامعه است که به تدریج گریبان حکومت را نیز میگیرد. این سیر قهقرایی به ویژه پس از مداخلههای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و یمن روشن تر به نظر میآید